| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

تبلیغات تبلیغات

جمعه ششصد و نود و یک:‌ پایان سال سه

مولای من سلام ... این واپسین جمعه از سال سه است. مقارن با بیست و چهارم اسفند. سیزدهم رمضان. ماه امشب سرخ بود و من رسیدم به جمعه ششصد و نود و یکم. تن‌سختیِ روزه مرا از احوال فقیران با خبر نکرد اما از حالِ کهنسالی خبرم کرد. روزهایی که بدنم چنان سست و بی‌جان است که نمی‌توانم کار کنم و صفحات کتاب را نمی‌فهمم و برای نوشتن جان ندارم. ساعتهای مدیدی می‌خوابم و در کار، کارآمد نیستم. امروز با خودم مرور می‌کردم که اگر چنین روزهایی در پیش باشد، چقدر فرصت کوتاه است و
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها